لوازم خانگی ژاپنی نزد خانواده های ایرانی محبوب بود. ایرانیها دردهه پنجاه و شصت، ژاپنی ها را پیشتاز تولید محصولات برقی و الکترونیکی میپنداشتند.
محصولات ژاپنی یکته تاز خانههای ان دوران بود. هنوز هم صدای چرخ گوشت توشیبایی را که کنار پدر چشم به گوشتهای چرخ شدهاش داشتم، به خوبی به یاد دارم. خودروهای تویوتا و مزدای ژاپنی هم محبوب و قدرتمند ان دوران بودند. تویوتاهایی که یک پای تصاویر جنگی بودند که از تلویزیون پخش میشد و رزمندگان ایرانی را جابجا میکردند.
شناخت از سرزمین افتاب تابان تنها در صنعت خلاصه نمیشد. در دهه شصت شخصیتی ژاپنی به نام اوشین و بعدها هانیکو، در اوج دوران جنگ به محبوبترین چهره خانوادههای ایرانی مبدل شد و همذات پنداری مخاطب ایرانی با ان باور کردنی نبود.
تب اوشین فروکش کرد اما ژاپن گرایی همچنان در زندگی ایرانیها تدوام داشت. اوایل دهه ۷۰ و همزمان با وخامت وضع اقتصادی، رکود و گسترش بیکاری، شکلی از مهاجرت در ایران ظهور کرد که بیشتر برای یافتن شغل و پولی مناسب برای زندگی بود.
مقصد بیشتر این نوع از مهاجرتها، این بار نه غرب، بلکه ژاپن بود. کشوری که مقصد مهاجرت جوانان بیکار ایرانی شد. در اواخر دهه ۷۰ هم زمان با رونق نسبی اقتصاد در داخل و نیز کم رمق شدن اقتصاد ژاپن در آن دوره، حباب مهاجرت به ژاپن ترکید. هرچند بعدها برخی سیاسیون ایرانی از الگوی ژاپن اسلامی در ایران سخن گفتند اما این واژه در همان ادبیات سیاسی باقی ماند و ژاپن گرایی رو به افول نهاد.
پس از سه دهه حضور پرنگ در میان ایرانیان انچه میتواند ارتباط میان این دو کشور تاریخی و با هویت شرقی را تقویت کند، صنعت گردشگری است. ژاپنیها مردمانی با فرهنگ و اهل سفر هستند و گرایش بسیاری به اماکن تاریخی و فرهنگ بومی سایر کشورها دارند. اما ایران مقصد گردشگران این کشور نیست و هنوز در معادلات گردشگری این کشور جای نگرفته است. ژاپنیها ایران را نمیشناسند و با داشتههای کهن و فرهنگی ما آشنا نیستند. با توجه به علاقمندی ژاپنیها به مولفههای فرهنگی و تاریخی، ایران مقصدی جذاب برای مردمان این کشور است. گردشگری میتواند میان این دو کشور باتمدن شرقی، روابط موثر اقتصادی و فرهنگی ایجاد و نوستالژی خوش ایرانیها از ژاپن را تکرار کند.
عباس مهدوي