عصرميزبان-خانه مینا و پلنگ" خانه ای در اعماق گنجینه های تاریخ هفت هزار ساله کجور است که در خاطره ماندگار مردمان کجور در حال ثبت شده است.
" مینا و پلنگ"عاشقانه ای برای گردشگران
در افسانه کندلوس قدم بزنید
9 ارديبهشت 1400 ساعت 13:38
عصرميزبان-خانه مینا و پلنگ" خانه ای در اعماق گنجینه های تاریخ هفت هزار ساله کجور است که در خاطره ماندگار مردمان کجور در حال ثبت شده است.
قصه از آنجا آغاز می شود که مینا -دختر كندلوسي- صدای دلنوازی داشت و هر شب در اتاق خود آواز می خواند و یک پلنگ شیفته آواز او می شود و به نزدیک پنجره می آمد و به آواز مینا گوش می داد.
این آغاز قصه ای عاشقانه و واقعی با طعم افسانه و زیبایی است. شگفتی این حکایت آنجا رخ مینماید که در سرانجام شبی پلنگ بر اثر گلوله مردمان دهکده با تنی زخمی راه جنگل را در میان زمستان سرد و برفی طی می کند و مینا به هوای یافتنش شب هنگام به سیاهی جنگل و سوز و سرما می زند، در آن شب مينا دلش می خواست دردناکترين ترانه و آوازش را بخواند.. شبی سرد و تاريک، مينا آواز خوانان پا به جنگل مه گرفته گذاشت و برای هميشه در چشم تر جنگل گم شد و هیچگاه دیگر خبری از آمدن مینا و پلنگ در فضای دهکده نپیچید.
قصه مینا و پلنگ بيش از يكصد سال پیش در یکی از روستاهای ییلاقی مازندران به نام کندلوس در کوهستانهای نوشهر در میان جنگلهای انبوه و دست نخورده آن زمان بوقوع می پیوندد .
قصه های فراوان و اشعار دلنشین زیادی از قصه مینا و پلنگ سالها پس از مرگ این دو نقل شده و سرانجام ناتمام این قصه، ذائقه بسیاری از مردان و زنان دیار کجور را به سرایش وا داشت؛ قصه هایی که هنوز بر لبان اهالی این مرز و بوم زمزمه می شود. هنوز پیرمردها و پیرزن های کندولوس 70 تا 80 سال با چشمانی اشک آلود از این دو تعریف می کردند.
خانه مینا و پلنگ خانه ای کاهگلی و زیبا و کله چوی در دهکده کندلوس که گردشگران داخلی و خارجی از آن دیدن می کنند و علاوه بر بافت سنتی و تاریخی خود بواسطه محل وقوع قصه مینا و پلنگ از جاذبه های فرهنگی و غنای آئینی برخوردار است.
ویژگی های فرهنگی خانه مینا و پلنگ به عنوان نماد فرهنگی این کشور بشمار می رود که در ابعاد عرفانی، زیست محیطی، تاریخی و فرهنگی و البته جامعه شناسی قابلیت ارزش گذاری منحصربفردی دارد.
یکی از شاخصه فرهنگ و تمدن تاریخی در مشرق زمین رابطه عارفانه انسان و حیوان است که در رابطه مینا و پلنگ این بدرستی یافت می شود و مستندات فراوان و عینی هنوز بر جا مانده که این داستان کاملاٌ واقعی است.
کد مطلب: 61