ایران برای پذیرایی از گردشگران انبوه چینی ظرفیت دارد زیاد هم دست و پا بسته نیستیم، البته جذب حداکثر گردشگر از بازار چین به خیلی از موارد بستگی دارد، تعداد پروازهای چین به ایران محدود است، و کشش دارد که افزایش پیدا کند و قطعا باعث افزایش سفر چینیها به ایران میشود.
بیشتر مردم چین همانطور که در کتابهایشان آمده «ایران» را به نام بوسیدیگوآ (Bosi Diguo) میشناسند که به بوسی (پارسی) و دیگوآ (سرزمین بزرگ)، یعنی «سرزمین بزرگ پارس» و کمتر با نام و عنوان «ایران» آشنا هستند. آنها وقتی در فارس با مردم خونگرم شیراز روبهرو میشوند یا در پاسارگاد بناهای پرسپولیس را میبینند، برایشان جذاب است زیرا در کتابهایشان بارها و بارها در مورد این منطقه مطلب خواندهاند.
چینیها اطلاعات بسیاری در مورد تاریخ گذشته ایران دارند، سلسلههای تاریخی ایران مانند هخامنشیان را به خوبی میشناسند، بعد از اصفهان و شیراز، شهر یزد هم به جز فصل گرمای هوا، برای چینیها جذاب است، در فصل بهار و خنکای هوا کوچهپسکوچههای بافت تاریخی یزد را بسیار دوست دارند، محله فهادان یزد را بسیار دوست دارند اغلب از پشتبامهای خانهها از مسجد جامع و بناهای تاریخی عکاسی میکنند.
گردشگران چینی تا قبل از ورود به ایران، اطلاعات دقیق و درستی از ایران امروز ندارند، باور ندارند که ایران کشوری مدرن است و با تصویری که در ذهن مردم جهان قرار گرفته، کاملا متفاوت است.
از آنجایی که روابط دولت چین و ایران بسیار خوب و در سطح بالا است، همیشه چینیها در اخبار تلویزیون و روزنامه در مورد ایران زیاد شنیدهاند، همین مهمترین دلیل است تا مشتاق باشند سرزمین و مردمی را که هر روز و زیاد نام آن را شنیدهاند از نزدیک ببینند.
چینیها در مورد غذا اهل شوخی یا تعارف نیستند، خیلی هم دوست ندارند غذاهای کشورهای دیگر را زیاد بخورند، هر جای دنیا که سفر می کنند، حتما به رستورانهای چینی میروند تا غذای خودشان را بخورند، ما ایرانیها هم معمولا در همه جای دنیا دنبال رستوران سنتی ایرانی میگردیم، تا پلو و کباب و دیزی بخوریم. اگر بتوانیم در شهرهای مختلف رستورانهای چینی بیشتری داشته باشیم خیلی به تداوم و افزایش جذب گردشگران چینی کمک خواهد کرد.
نبود غذا و رستوران چینی گردشگران چینی را در ایران کمی اذیت میکند البته حاد نیست، ما در مدت تور یکی دو بار گردشگران چینی را به رستوران چینی در تهران و اصفهان و شیراز میبریم، اما افزایش تعداد رستوران چینی میتواند به ترغیب سفر بیشتر آنها کمک کند.
صنایعدستی ایران برای چینیهای جذاب است، مینیاتور و ظروف مسی را خیلی دوست دارند، در بازار اصفهان وقتی کارگاههای زنده تولید صنایعدستی را میبینند، با هنرمندان با شوق و ذوق حرف میزنند، عکس میگیرند اتفاقا خوب هم خرید میکنند. ظروف مسی، زعفران ایرانی و گلاب بیشترین سوغاتی است که میخرند. گلاب را نمیخورند برای پوست صورت به عنوان ماسک استفاده میکنند. البته به دلیل قیمت فرش ایران، خیلی اهل فرش خریدن نیستند، اما بسیار علاقهمند هستند و در مورد آن سوال میکنند.
آنچه چینیها متفقالقول از ایران تعریف میکنند، خونگرم بودن ایرانیهاست، وقتی در کوچه و خیابان همه با آنها سلام و احوالپرسی میکنند، با آنها عکس میگیرند، حتی اگر نتوانند چینی و انگلیسی هم حرف بزنند، اما با روشهای مختلف احساسی و عاطفی، با آنها ارتباط برقرار میکنند به خونگرمی و مهماننوازی تعبیر میکنند.
گاهی افراط در همین میهماننوازی به ضررمان هم تمام شود، زیرا مازاد آن در سیستم اقتصادی گردشگری تقریبا معنا و مفهومی ندارد. باید دُز این نوع مهماننوازیها را کمتر کنیم. این نوع تعارفات و تا این حد مهماننوازی، در فرهنگ عمومی جهان تقریبا جایی ندارد.
یک بار با یک گروه چینی در تور اصفهان، در میدان نقش جهان، همه بناها را بازدید کردیم، وقت آزاد گذاشتیم تا گردشگران برای خرید به بازار بروند، دختر جوانی که در گروه بود بعد از بازگشت با تعجب توضیح میداد « من به کافه رفتم و قهوه نوشیدم، اما هنگام حساب کردن گفتند قبلا پرداخت شده است، سوال کردم چه کسی؟! گفتند آقایی که آنجا نشسته است. ترسیده بودم فکر میکردم آن آقا قصد مزاحمت دارد، اما او که با همسر و فرزندش در کافه بود،گفت «شما مهمان ما در ایران هستید و قابل شما را ندارد.» خیلی با تعجب این موضوع را تعریف میکرد.
ما ایرانیها گاهی شورش را در میآوریم گردشگر در هر کشوری که میرود دنبال گشتوگذار و خوشگذرانی است و پول هم خرج میکند، پول ناحق و نابهجا نمیدهد، ما هم نباید بگیریم و نمیگیریم؛ اما همین مبلغ قانونی گردش اقتصادی در صنعت گردشگری است ما از این خاطرات و تخفیفها برای اثبات مهماننوازی بسیار داریم، گردشگر خارجی هم این خصلت ایرانیها را خیلی دوست دارند، اما ما هم نباید زیادهروی کنیم.
مصطفی رضایی
راهنمای گردشگران چینی در ایران