چینیها در سالیان اخیر گردشگری را درسبد هزینههای خود جای داده اند و به دلیل جمعیت بالای خود مورد توجه بسیاری از کشورهای گردشگرپذیر دنیا قرار گرفته اند.
به گفته دبیر پیشین سازمان ملل متحد- دکتر طالب ریفای-گردشگران چینی مهمترین و قدرتمندترین عامل در تغییرات صنعت گردشگری در جهان هستند.
با وجود تعامل و تبادل اقتصادی کلان ایران با چین،-مناسبات گردشگری هنوز پررنگ نیست و چینیها با جاذبه های تمدنی ،فرهنگی و طبیعی ایران اشنا نیستند.
مبادلات اقتصادی و سیاسی گسترده نتوانسته رفت و امدهای گردشگران دو کشور را به جایگاه مطلوب خود نزدیک کند. حلقه مفقوده معرفی ایران در سرزمین کهن و تاریخی چین، توجه به فرهنگ در دیپلماسی با این کشور است.
تمدن و فرهنگ ایران زمین می تواند بیش از هر عرصه ای توجه چینیها را به ما جلب کند و گردشگران چشم بادامی را برای بستن چمدان و سفر به ایران راغب کند. اظهارات رییس مرکز تبادلات تجاری و هنری چین پیرامون نقش فرهنگ در معرفی ایران قابل تامل و جالب توجه است.
"وودی" بر این باور است که بازار چین مشتاق و پذیرای اثار فرهنگی ایران است.
این مقام مسئول چینی می گوید: «دو کشور دارای قدمتی دو هزار و ۵۰۰ ساله در روابط هستند. اما توسعه روابط فرهنگی در سایه روابط سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. در حالی که حوزههای فرهنگی دو طرف ظرفیتهای بیشتری برای توسعه روابط دارند. از طریق جاده ابریشم فرهنگ و هنر ایرانی وارد چین شد و اکنون نیز می توان از "طرح یک کمربند یک جاده"به عنوان نماد روابط فرهنگی دو کشور نام برد. مرکز تبادلات تجاری و هنری چین اماده است تا در قالب این طرح با هنرمندان ایرانی همکاری کند. هنرمندان ایرانی هرساله چندین نمایشگاه بزرگ خط و نقاشی، مینیاتور، منبت کاری و صنایع دستی در چین برگزار می کنند که با استقبال مردم مواجه می شود. نمایشگاه نقاشی استاد فرشچیان در پکن نمونه موفق این نمایشگاههاست که با اقبال همراه بود. مردم چین علاقمند به تماشا و خرید اجناس فرهنگی ایران هستند. دو کشور میتوانند همکاریهای خود را در زمینههای هنری، معرفی غذای ایرانی، پوشش و صنایع دستی با توجه به تمدنهای کهن و شرقی خود گسترش دهند.»
انچه رییس مرکز تبادلات تجاری و هنری چین بیان کرده میتواند محور فعالیتهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قرارگیرد تا شاهد معرفی هدفمند ایران به چینیها باشیم.
تعامل و هماهنگی وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وزارت خارجه و کانون جهانگردی، میتواند زمینه پیشتازی دیپلماسی فرهنگی را نسبت به روابط سیاسی و اقتصادی فراهم کند.