تاریخ انتشار :شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۴۸
کد مطلب : ۸۳۰
جالب است ۰ +
قصه تلخ از بین رفتن میراث ایران زمین در گردباد سهل انگاری مدیران.
این شوخی خوبی نیست آقای وزیر!
48 تخته از فرش‌های نفیس ساختمان حافظیه سعدآباد مفقود شد، درخت انجیر معابد  500 ساله کیش خشک شد، آخرین باروی تاریخی گلپایگان با خاک یکسان شد، قبرستان تاریخی دارالسلام در آتش سوخت، آرامگاه سعدی دارد فرو می ریزد و…
آنچه خواندید تنها چند نمونه از سرتیترهای اخبار میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی این سرزمین است که در روزهای اخیر بر خروجی خبرگزاری ها و شبکه مجازی جا خوش کرده اند و هرکدام از این خبرها غمی جانکاه و حسرتی ابدی بر دل دوستداران فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم تلنبار کرده است.
از مسئولین که پرسش می شود هرکدام توجیهی دارد و هر کس تقصیر بر گردن دیگری انداخته و در این میان به اصل ماجرا چندان پرداخته نمی‌شود. شوربختانه آن قدر فاصله هر ویرانی تا ویرانی دیگر اندک است که غم این سرد نشده غم آن دیگری بر دل می‌نشیند و  دیگر مجال روشن شدن اصل واقعه باقی نمی‌ماند.
در این میان وزیر میراث فرهنگی مانند مسئولان قبلی این وزارتخانه کمبود بودجه را بهانه می‌کند و اذعان دارد :« ما برای حفاظت از آثار تاریخی فقط نمی‌توانیم به اعتبارات دولتی تکیه کنیم. اعتبارات دولتی شوخی بزرگی است.» او دست به دامن خیرین و کمک‌های مردمی می‌شود و از مردم می‌خواهد که برای حفاظت از آثار تاریخی مشارکت و همراهی کنند.
شکی نیست که حفاظت از بناهای تاریخی و میراثی وظیفه تک تک ایرانیان است و هرکس در حد وسع و گستره‌ی توانایی و اختیارش ملزم به حفاظت از میراثی است که در واقع هویت اوست.
اما سوال اینجاست که در بافت فرهنگی که متولیان و مدیران حوزه میراثی کشور و دستگاه‌ها و ارگان‌های مرتبط که طبعا کارشناسان و متخصصان این حوزه هستند اراده‌ای برای حفاظت از این میراث گران‌بها ندارند و نظارت و حفاظت در خوری از این داشته ها نمی‌کنند ( که اگر این وظیفه درست و هوشمندانه انجام می شد این همه خبرهای شوکه کننده به گوش نمی‌رسید) چگونه می‌توان از مردم عادی به دلیل عدم فرهنگ‌سازی دانشی نسبت به اهمیت حفظ بناهای تاریخی و میراثی ندارند انتظار داشت که نه تنها خود پاسبان میراث باشند بلکه خیرات خود را هم آن‌گونه که وزیر پیشنهاد داده‌اند برای تامین بودجه حفاظت از میراث هزینه کنند؟ ضمن آنکه حفاظت از میراث عظیم این مرز و بوم با صدقه و خیرات و نذورات ممکن نیست و خود یک شوخی بزرگ است!
گرچه ردیف بودجه میراث فرهنگی اندک است و همه واقفند که کفاف حفاظت از آن را نمی دهد اما واقعیت دردناک‌تری تیشه بر ریشه حوزه میراثی ما زده است و آن آشفتگی، عدم انسجام  و نوعی سهل انگاری در مدیریت و نظارت در تمام وقایع تلخ میراث فرهنگی است.
آن قدر که  وقتی مدیران و مسئولان در جلسات‌شان از باید و نباید‌ها سخن می‌گویند میراث به حال خود رها شده و اموال موزه‌ها مفقود می‌شود و گوش امین اموال ظاهرا خواب است! بافت تاریخی زیر شبیخون لودرها فرو می‌ریزد و دعوا تازه سر آن است که این بنا  اصلا تاریخی بوده یا نبوده ؟
گروهی سودجو در جستجوی گنج، زخم بر تن آثار تاریخی می‌زنند اما آگهی‌های فروش دستگاه گنج یاب به وفورو آزادانه در جای جای شهر و روستاها  خودنمایی می‌کند، در تعطیلات نوروزی وقتی مسئولان برای آمار میلیونی گردشگر در بناهای تاریخی ذوق می‌کنند، بناها و اماکن زیر انبوه جمعیتی که بدون توجه به میزان تاب آوری بناها در حال گردشند، آسیب‌های جبران ناپذیر می‌بینند.
وقتی معتادان در قبرستان دارالسلام شیراز در حال جولان بودند، هیچ نیروی بازدارنده‌ای برای پیشگیری از وقایع ناگوار وجود نداشته و وقتی این اتفاق تلخ رخ می‌دهد تازه نام معتادان به عنوان مقصر به میان می‌آید که دیگر فایده‌ای ندارد.
عدم درک اهمیت حفاظت از میراث فرهنگی از سوی مردم و مسئولین، کمبود اعتبار و مدیریت ناکارآمد همه دست به دست هم داده تا هر روز شاهد واقعه‌ای تلخ و جبران ناپذیر در این حوزه باشیم که امید است وزارت میراث برای برون رفت از این شرایط ناگوار به دنبال راه‌حل‌های شدنی‌تر ،بنیادی‌تر و جدی‌تر باشد.
هما حاصلی
http://asremizban.com/vdceb78vijh8x.9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما