تاریخ انتشار :پنجشنبه ۹ دی ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۴۷
کد مطلب : ۳۰۹
جالب است ۰ +
روایت سه ایرانی از سفر به کلیمانجارو

فاصله دماوند با استانداردهای جهانی خدمات گردشگری

تراز خدمات گردشگری کوهستان در دماوند زمانی معلوم می‌شود که سطح مطلوب این خدمات در قله‌‌پیمایی‌‌های مشابه در جهان مورد ارزیابی و سنجش قرار بگیرد. سه ایرانی علاقه‌‌مند به گردشگری کوهستان با دو تجربه کوهنوردی به دماوند و کلیمانجارو، این تراز را به دست آورده‌‌اند. «دماوند» خیلی کار دارد تا به کلیمانجارو برسد!
فاصله دماوند با استانداردهای جهانی خدمات گردشگری
سه نفر هر کدام در بازه‌های زمانی مختلف برای صعود به کلیمانجارو در تانزانیا سفر کردند، هر سه نفر در ایران چند تجربه صعود به دماوند را داشتند و می‌خواستند در خارج از ایران هم صعود به قله را تجربه کنند. این سه کوهنورد زمانی که این دو تجربه را کنار هم می‌‌گذارند آنچه در نظرشان درباره دماوند برجسته است، فقدان هر گونه برنامه و مدیریت است. احد حبیبی یکی از این سه گردشگر کوهستان است که تجربه چند صعود به دماوند را دارد. او در گفت‌وگویی با «دنیای اقتصاد» می‌گوید: انگیزه من برای سفر به تانزانیا صعود به قله‌‌ای همتراز با دماوند در کشوری دیگر بود. با این حال آنچه در این سفر بیش از هر چیز تفاوت بین دماوند و تانزانیا را نشان می‌‌داد از نظر این گردشگر کوهستان شیوه نگهداری و سرویس‌‌دهی در این دو منطقه کوهستانی بود. او می‌‌افزاید: ما از طریق تور به کلیمانجارو رفتیم‌‌، کاملا مشخص بود که کسی بدون اجازه نمی‌تواند وارد حریم کوهستان شود، همین موضوع باعث شده بود، علاوه بر کسب درآمد برای محلی‌‌ها اشتغال‌‌زایی شکل بگیرد. تا آنجا که من دیدم بیش از ۲۰۰ نفر در کلیمانجارو کار می‌کردند‌‌، این افراد البته هر چند ماه یک بار با نیروهای جدید جابه‌جا می‌شدند تا بخش بزرگ‌تری از جامعه امکان درآمد داشته باشند.
به گفته حبیبی این صعود در حالی که می‌توانست دو یا سه روزه انجام شود، اما بر اساس برنامه‌‌ریزی انجام شده تیم باید چهار روز این صعود را انجام می‌‌داد. او اضافه می‌کند: ما روزی چهار تا پنج ساعت حرکت کرده و شب را در کمپ می‌‌گذراندیم. این برنامه برای تمام کوهنوردانی است که به کلیمانجارو سفر می‌کنند و این‌طور نیست که مانند دماوند زمان‌‌بندی سفر بر عهده خودتان باشد که دو روزه یا چهار روزه صعودتان را انجام دهید. کمپی که این کوهنورد کوهستان در آن اقامت داشته با کمپی که در دماوند شاهدش بوده، فرسنگ‌‌ها تفاوت دارد. او می‌گوید: ما در کمپ‌‌های استانداردی اقامت داشتیم که همه مولفه‌ها در آنها رعایت شده بود. زمانی که گفته می‌شود یک کمپ برای ۲۰ نفر یا چهار نفر گنجایش دارد، همان ۲۰ نفر یا چهار نفر را پذیرش می‌کرد، این‌طور نبود که ما مشابه ایران شاهد باشیم یک شب ۲۰۰ نفر در یک کمپ باشند و شب بعد
۱۰ نفر هم حضور نداشته باشند. ساماندهی و مدیریت نکته‌‌ای بود که ما در کلیمانجارو دیدیم و همین باعث می‌شد بتوانند منطقه را کنترل کنند. آنها بر اساس امکانات‌‌شان به افراد مجوز می‌دهند و این‌طور نیست که یک‌باره ۲ هزار نفر وارد منطقه شوند. در کمپ‌‌ها، تخت‌‌ها و سرویس‌‌های بهداشتی به نسبت افراد وجود داشت و آب گرم را حتی برایمان مهیا می‌کردند. حبیبی علاوه بر صعود به کلیمانجارو در سفرش شهرگردی‌‌، آفرود و... را هم تجربه کرده است که در برنامه تور گنجانده شده بود. همین تنوع در مقاصد باعث شد این گردشگر کوهستان پس از بازگشت از تانزانیا به دیگران هم توصیه کند این سفر را تجربه کنند و چند نفر از دوستان او با شنیدن وصف همین سفر بود که عازم کلیمانجارو شدند. او در این باره که اگر بخواهد مقایسه‌‌ای با دماوند و کلیمانجارو داشته باشد‌‌، مهم‌ترین نکته‌ای که ذکر می‌کند چیست؟ می‌گوید: در دماند حتی نهاد یا مرجعی نیست که اخبار هواشناسی را به شما بدهد. من چند باری دماوند را صعود کرده‌‌ام ولی کسی نبود حتی در این باره توضیح بدهد. ما در توچال شاهدیم که چنین داده‌هایی لااقل به کوهنوردان داده می‌شود ولی در دماوند اصولا مدیریتی وجود ندارد.
 علی شفیعی هم در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ به تانزانیا برای صعود به کلیمانجارو سفر کرده است. او نخستین چیزی که درباره آن سفر به «دنیای اقتصاد» می‌گوید این است که آنها نگذاشتند حتی آب در دل ما تکان بخورد. این گردشگر کوهستان می‌‌افزاید: منطقه به لحاظ بهداشت و حفظ محیط‌‌زیست بی‌‌نظیر بود. خدماتی که آنها به ما ارائه کردند برای یک صعود چهار روزه بود و با وجود آنکه شاهد حضور کوهنوردان از کشورهای مختلف بودیم‌‌، ظرفیت رعایت شده و دچار اشکال نشدیم. او ادامه می‌دهد: در این سفر ما به هر ایستگاهی می‌رسیدیم همه امکانات مهیا شده بود و ما مشکلی برای شب‌‌مانی و غذای بین‌‌راه نداشتیم. حتی شاهد بودیم بین ‌‌راه غذای گرم هم سرو می‌شد.
شفیعی با اشاره به حضور پرتعداد پورتر (باربر)‌‌‌ها در این سفر می‌گوید: وسایل کوهنوردان و مواد غذایی توسط پورترها حمل می‌شد، از این رو شاهد بودیم برای یک گروه ۱۶ تا ۱۷ نفره حدود ۴۰ نفر همراه هستند تا این خدمات به بهترین شکل انجام شود.
او در این باره که چالش دماوند را چه می‌‌دانید، عنوان می‌کند: مگر در دماوند امکاناتی هم داریم؟ در این کوه هیچ چیز حساب شده نیست، ظرفیت‌‌ها مشخص نشده، سیستم دفع زباله نداریم و حمل لوازم با قاطر انجام می‌شود که یکی از بزرگ‌ترین معضلات است. شما در دماوند در حال کوهنوردی هستید که به یک‌باره یک قاطر از کنار شما رد می‌شود و حتی مسیر مشخصی هم برای این کار طراحی نشده است. شفیعی می‌افزاید:
در تانزانیا شما حتی اگر به شکل شخصی و انفرادی بخواهید صعود کلیمانجارو داشته باشید باید مجوز بگیرید و در سفرتان دو پورتر و یک راهنما باید حضور داشته باشند. در این کوهستان هیچ‌کس به تنهایی رها نمی‌شود و همه‌چیز بر اساس یک نظم پیش می‌‌رود.
سهیل حجازی دیگر مسافر تانزانیا که به قصد صعود به کلیمانجارو این مقصد را انتخاب کرده است، به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: نظافت و بهداشتی که ما در کلیمانجارو شاهد بودیم، اصلا در دماوند رعایت نمی‌شود. در کلیمانجارو شما نمی‌توانید در هر مسیری که مایل بودید حرکت کنید، این در حالی است  که در دماوند مسیر مشخصی برای تردد وجود ندارد. نخستین چیزی که هر کسی به هر دو قله صعود کرده باشد درک می‌کند همین نکته است. علاوه بر آن در تانزانیا حتی شهروندان این کشور هم باید فرآیند رزرواسیون را برای صعود انجام دهند و این‌طور نیست که هر کسی هر وقت دلش بخواهد بتواند برای صعود به این منطقه برود.
ثبت اسامی کوهنوردان با رسیدن به هر کمپ از دیگر مواردی است که این گردشگر کوهستان به آن اشاره کرده و می‌‌افزاید: ما با رسیدن به هر کمپ باید امضا کرده و اسم خود را ثبت می‌کردیم، این کار باعث می‌شد آنها آمار دقیق از اینکه چند نفر در هر کمپ هستند و هر کدام از کدام کشور و تور آمده‌‌اند را داشته باشند.
توری که حجازی در آن شرکت کرده بود ۱۴ روز طول کشید و آنها جدا از این چهار روز صعود ۱۰ روز را به گردش در شهر آروشا، پارک مانیارا، آن گرون گرو، دارالسلام و زنگبار گذراندند ضمن اینکه در یک برنامه سافاری هم شرکت کردند. گفته‌های این گردشگران نشان می‌دهد چه فاصله‌‌ای میان آنچه در ایران تحت عنوان گردشگری کوهستان انجام می‌شود با نمونه‌های موفق جهانی وجود دارد. در کوهستان‌های ایران نه امکاناتی هست و نه مجوزی! این‌گونه است که همه در نهایت متضرر می‌شوند. کوهستان و محیط‌‌ آن تخریب می‌شود، جامعه محلی اطراف نه تنها منتفع نمی‌شود بلکه تنها از مصائب یک گردشگری افسارگسیخته ضرر می‌کند، از سوی دیگر کسانی هم که به کوهستان‌‌ها مراجعه می‌کنند هیچ امکاناتی دریافت نمی‌کنند، از این روست که مبادله اگر در تانزانیا به سمت برد- برد میل کرده و توانسته است درآمد خوبی را نصیب این کشور و برای جامعه محلی اشتغال ایجاد کند‌‌، در ایران سویه باخت- باخت آن برتری دارد و آن‌گونه که سهند عقدایی از فعالان این حوزه پیش‌تر در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» مطرح کرده بود شاهد کاهش تعداد گردشگران خارجی باشیم. تانزانیا سالانه ۳۵ هزار توریست کوهستان دارد که درآمدی بالای ۸۷ میلیون دلار تنها از این صعودها برایش به ارمغان می‌‌آورد این در حالی است که ما حتی همان ۱۷۰۰ گردشگر کوهستان‌‌مان هم نصف شده و به ۸۰۰ نفر رسیده است. http://asremizban.com/vdcfi1dmaw6dx.giw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما