تاریخ انتشار :شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۱۸
کد مطلب : ۶۰۰
جالب است ۰ +
تعداد نظر۱
مردی که با درک بومگردی درخشید.
عباس گردشگری ایران مهمان ندارد!
یکی از شخصیت‌های مشهور گردشگری ایران که شیوه‌اش در مسیر جذب گردشگر به ویژه توریست‌های خارجی به یک روستا در شمال فارس، جهانی و منجر به تقویت یک دیدگاه تحت عنوان ایجاد مراکز بومگردی و توسعه آنها در کشور شد، عباس است؛ اما او که زمانی در کلام و عمل، مشوقی تاثیرگذار بود، حداقل تشویقی در کلامش نیست.
عباس برزگر روستازاده‌ای که بر حسب یک اتفاق با صنعت توریسم آشنا شد و گامی برداشت که نه تنها خود بلکه روستایش را به بخشی از جهان شناساند و زمینه ایجاد ثروت را برای خانواده و اهالی روستای بزم شهرستان بوانات فراهم کرد.
بخش هایی از گفتگوی این فعال بومگردی با خبرنگار ایسنا در فارس قابل تامل است که در ادامه می خوانید:
« به نظر من کسی که کار می کند، یک کارگر ساده است. حالا اگر این کار با عقل همراه شود، می شود مهندس. وای به روزی که به این دو مورد، عشق را هم اضافه کنید؛ می شوید هنرمند! من یک چوپان هنرمندم، چون عاشق کار و زندگی هستم. من در دانشگاه آکسفورد استاد انگیزشی هستم. پیش از کرونا سالی دو بار برای استارآپ ها به آنجا می رفتم و برای یک ساعت صحبت، ۱۵ هزاریورو می گرفتم! در ایران هم برخی دانشگاه‌ها گاهی از او دعوت می کنند که عایدی عباس از آنها ساعتی ۱۵ تا ۲۰ میلیون است.
خارجی ها می گویند عباس کسی است که فهمیده باید حال دل خودش خوب باشد تا بتواند حال بقیه را خوب کند، اما در ایران فقط می گویند سنگ قبرشوری که میلیاردر شد! "متاسفانه در کشور ما همه فقط دنبال پول بی زحمت هستند. نمی دانند پول بی زحمت ارزش ندارد. باید برای پول تلاش کنی و حتی بجنگی. البته من هیچوقت پول برایم اولویت نبوده و نیست. می بینید که همین حالا هم مشغول گوسفندهایم هستم.
رویای من این است که تمام روستاهای ایران به اصل خودشان برگردند و بتوانند از داشته هایشان استفاده کنند. اما روستایی ها باید خودشان بخواهند. خیلی ها نمی خواهند. فقط شنیده اند که بومگردی خوب است. رفته اند توی هر روستایی یک خانه را کاهگل کرده اند و اسمش را گذاشته اند بومگردی! بومگردی که این نیست؛ بومگردی یعنی دهاتی بودن را به مسافر نشان بدهی. بوی کود بدهی. توریست می خواهد بیاید اینجا مدتی کنار یک کشاورز واقعی زندگی کند. عشایرمان در فصل سرد به داراب و بندرعباس کوچ کرده اند. خودشان نیستند اما ما این اتاق را درست کرده ایم که در مقاطع مختلف سال، بتوانیم به خارجی ها توضیح بدهیم که گبه چیست، گلیم و جاجیم کدام است. خودم هم تنها نماینده یونسکو در زمینه معرفی عشایر ایران هستم.
همیشه گفته ام آدمی که هیچ چیز ندارد، همیشه پیروز است. من هیچوقت بازنده نیستم. حالا که توریست نیست، من همان چوپانی هستم که قبلا بودم. این گردشگری، ارزش افزوده کار من است. حالا که توریست نیست، من اگر نخواهم به گاو و گوسفندهایم برسم، چه کسی قرار است این کارها را انجام دهد؟ اما متاسفانه بعضی روستایی ها فکر می کنند اگر یک پراید خریدند انداختند زیر پایشان، دیگر نباید بیل بگیرند دستشان! هر کسی در جای خودش، باید سر کار اصلی خودش باشد و هنرش را نشان بدهد.
همسرم می گوید بیا برویم یک کشور دیگر زندگی کنیم اما من دلم راضی نمی شود. کجا بروم؟
شاید باورتان نشود اگر بگویم خارجی ها بیشتر از بچه های ما معتاد اینترنت هستند. از یک چای روی آتش یا دوشیدن شیر گاو فیلم و عکس می گیرند و می خواهند بلافاصله پستش کنند در فضای مجازی. خب وقتی بدانند اینجا اینترنت مشکل دارد، معلوم است که بخش زیادی از انگیزه شان برای سفر به ایران از بین می رود.
جام جهانی قطر بهترین فرصت برای صنعت گردشگری ایران بود. بخش زیادی از مسافران جام جهانی حاضر بودند ساعات تفریحشان را خیلی ارزانتر و بهتر در ایران سپری کنند و برای دیدن بازی ها، ۴۵ دقیقه قبل با هواپیما به قطر بروند. متاسفانه این امتیاز بزرگ را هم از دست دادیم. مطمئن باشید مسافران جام جهانی از دیدن فارس بیشتر لذت می بردند تا دیدن فوتبال ها! ».
http://asremizban.com/vdcjfyemzuqey.sfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

feedback
Iran, Islamic Republic of
گردشگری با اوضاع نابود شد.
حتی کرونا هم این همه اسیب نزد